loading...
خبر خونا
javad بازدید : 1 یکشنبه 27 مرداد 1392 نظرات (0)

مقطع زمانی که در آن هستیم سالگرد تنفیذ حکم ریاست جمهوری از طرف امام (ره) به شهید رجایی است. آیا خاطره ای‌کمتر گفته شده از آن مقطع دارید؟
نمی‌دانم قابل ذکر است یا نه، اشکی که ایشان در قبول این مسئولیت از دیدگانش مشاهده کردیم خیلی سوز در آن یافتیم که ایشان احساس می‌کرد بار سنگینی را به دوش می‌کشد و نمی‌دانست آیا از این امتحان خوب بیرون می‌آید یا نه؟ اگر که در گذشته در آزمایش‌های گوناگون از جمله دو سال زیر شکنجه در زندان سخت‌ترین آزمایش الهی برای ایشان بود و موفق بیرون آمده اما خیلی متکی به آن نبود ولی چون در گذشته خوب امتحان داده حالا ممکن است در این آزمایش جدید که قبول مسئولیت انقلابی برای مردمی است که خون داده‌اند، از این هم بتواند سربلند بیرون بیاید. به‌هرحال خیلی قیافه برافروخته و ناراحت‌کننده‌یی داشتند از این قبول مسئولیت و نگران بودند. به همین دلیلی آن دعا را که در تنفیذ ریاست جمهوری نوشته بود و در برابر امام و مردم قرائت کرد، نشانگر همین حقیقتی است که عرض کردم. ایشان در آن دعا گفت خدا مرا یک لحظه، به حال خودم وا مگذار، همانطور که دیگران به قدرت رسیدند و در این آزمایش نتوانستند خودشان را حفظ کنند.

نگاه شهید رجایی به نقش و رای مردم در جمهوری اسلامی چگونه بود؟
اینها حقیقتی است که باید به آن رسید. شهید رجایی به حقایقی دست یافته بود که یافتن غیر از گفتن است. همانطور که انسان به خدا نزدیک می‌شود و خدا را دوست دارد، بنده‌ها را از باطن دوست دارد و به شکل وسیله و ابزاری نمی‌بیند؛ بندگان خدا را با دیده حرمت نگاه می‌کند و وقتی که کسی با دیده حرمت به بندگان خدا نگاه می‌کند آنها را دوست دارد، مگر اینکه بخواهد در مقابل خدا بایستند که آنها هم از دید انسان‌هایی مانند شهید رجایی که به حقایق دست یافتند یکسان دیده نمی‌شوند، یعنی درجه‌بندی هستند.

برخورد شهید رجایی با منتقدان و مخالفان سیاسی چگونه بود؟
او که با بنی‌صدر و یارانش و منافقین که همراه خود کرده بودند، آنقدر صبورانه رفتار می‌کرد، قضاوت کنید با افرادی که به حق از ایشان انتقاد می‌کردند چه استقبالی می‌کرد. حتی روشی داشت که مبادا از حد خارج و متوجه نشود. این بود که آقای مظفری‌نژاد تعریف می‌کند که شهید رجایی ما و تعدادی از وزرا و معاونان و افرادی که اطراف ایشان بودند را دعوت کرد و گفت‌ که گروهی به نام «نق‌زن» تشکیل دهید. نق زن از نگاه ما افرادی هستند که انتقاد می‌کنند. هدف شهید رجایی این بود که گروهی بودند تا هر روز به او تذکر دهند و بگویند که کجا اشتباه کرده یا نکرده است.

یعنی این گروه تشکیل شد؟
بله، می‌آمدند؛ می‌توانید از آقای مظفری‌نژاد بپرسید. شهید رجایی معتقد بود این افراد باید اشکالات کار مرا به من بگویند تا برطرف کنم. شهید رجایی در طول زندگی با خود و نفسش جنگید، همانطور که با دشمن به جنگ برخاسته بود. او جهاد اکبر و اصغر را با هم می‌کرد. اینطور بود که خدا دستش را گرفت و به این مقام معنوی رساند و در دنیا نامدارش کرد. هیچ‌کس قادر نیست در دنیا خودش را نامدار کند، دیگران هم قادر نیستند.

شما نمونه‌هایی دارید که شهید رجایی با مخالفان‌شان مدارا کرده باشند؟
خیلی سؤال خوبی است. ایشان در یک مرحله از منافقان در زندان گله‌مند بود. در زندان نیز برای کسانی که به سازمان پیوسته بودند درجه‌بندی قائل بود. یکی از مادران زندانی‌ها آمده پیش من و گله می‌کرد که آقای رجایی با بچه‌های ما رفتار بهتری داشته باشد. زمانی که به ملاقات رفتم و با توجه به اینکه ملاقات در شرایط سخت و محدودی بود و نمی‌شد همه چیز را راحت‌ گفت، من یک اشاره به این ماجرا کردم ولی ایشان نخواست چیزی بگوید. دفعه دوم که رفتم اطلاع دادم که آمده‌اند سراغ من و پیغام آنها را دادم، شهید رجایی این بار گله‌یی از آنها کرد که آنها در زندان چه معامله‌یی با ما می‌کنند آیا اینها را به مادرانشان می‌گویند؟ بعد از سال‌ها که از زندان بیرون آمد که گفت شما همیشه از ما می‌پرسیدید که ساواک با شما چه کرد، هیچ وقت نپرسیدید که منافقان با شما چه کردند؟ این را هم لازم است بگویم که وقتی ایشان در زندان بود برای من نامه نوشت و گفت که باید با اینها صبورانه برخورد کنیم چراکه افکار اینها شکل گرفته است لذا باید با آنها مدارا کرد.

آیا بعد از گرفتن مسئولیت پس از انقلاب هم اهل مدارا بودند؟
کسی که درباره مخالفان نظام معتقد بود باید با آنها مدارا کرد و تا وقتی که دست به اسلحه نمی‌برند با آنها برخورد‌های سخت نمی‌کند، ببینید که با مخالفان عادی و موافقانی که انتقاد داشتند چه رفتاری‌ می‌کند؟ شهید رجایی با مخالفان خود گروه نق‌زن ساخته بود و با مخالفان نظام مدارا می‌کرد. اینها در شرایطی بود که نظام هنوز پا نگرفته و به قول معروف روی هواست، هنوز قانون نیست اما از آنجا که اینها توده مردم را در صحنه می‌دیدند و خدا را همراه این مردم، آنقدر به نتیجه خوب و مطلوب امیدوار بودند که با منتقدان اینگونه رفتار می‌کردند. اینها به عمل‌شان متکی نبودند و توکل‌شان به خدا بود. اگر امروز گرفتار این همه آشفتگی هستیم به این دلیل است که همه متکی به عقل، علم و عمل خودشان هستند. اگر متکی به خدا می‌شدند به نظرم خیلی از اتفاقات نمی‌افتاد و کار‌ها خیلی بهتر از الان پیش می‌رفت.

شهید رجایی حدود 9 ماه نخست وزیر و یک ماه رئیس‌جمهور بود. ویژگی‌ برجسته دولت شهید رجایی را چه می‌دانید؟
آنچه باعث شد شهید رجایی رأی بالایی برای نخست‌وزیری بگیرد گزارش عملکرد ایشان بود وگرنه از نظر معنوی روی شهید رجایی حساب نکرده بودند، از نظر دلسوزی هم نبود. شهید رجایی پیش از اینکه به زندان برود کار‌های اجتماعی - فرهنگی داشتند، او به کارش وارد بود. دلسوزی و برای خدا کار کردن توان انسان را مضاعف می‌کند. توانایی‌های ایشان از نظر عملکرد و دستاورد او بعد از انقلاب چند برابر شد به نحوی که از خواب و خوراک می‌زد تا کار را پیش ببرد و نظرش این بود که باید به کار‌ها سرعت بدهیم. در 9 ماه نخست وزیری دست ایشان بسته بود و کارشکنی‌های بنی‌صدر برای عدم حضور چهار وزیر باعث شده بود که هیأت دولت به طور کامل تشکل نشود که مسئولیت آن چهار وزارتخانه هم برعهده شهید رجایی بود. فکرش را بکنید، 9 ماه فشار اداره چهار وزارتخانه در شرایط انقلابی که نیاز مبرم به حضور آن چهار وزیر است. شهید رجایی توانایی خود را در آن دوره به خوبی نشان داد. زمانی که به ایشان گفتند مسئولیت نخست‌وزیری را قبول کن، جواب دادند «هستند کسانی که از من قوی‌تر باشند.» او مثل خیلی‌ها نبود که ادعا کنند ما چنینیم و چنانیم. شهید رجایی معتقد بود وزارت آموزش و پرورش برایش کافی است. او به کلام آورد که اگر من معلم باشم بهتر می‌توانم برای انقلاب کار کنم. وقتی انقلاب بار مسئولیت را برعهده او گذاشت گفت من که از دنیا چیزی ندارم، اما اگر آبرویی کسب کردم آن را برای این انقلاب سرمایه‌گذاری می‌کنم. وقتی به او می‌گویند خسته نباشید، می‌گوید خسته کسی است که برای اجر و مزد کار می‌کند، کسی که برای عقبه‌اش کار می‌کند خسته نمی‌شود.

علت اینکه کسانی می‌خواهند خود را مانند شهید رجایی نشان بدهند چیست؟
علت آن است که خودشان نتوانسته‌ان آن راه را طی کنند خدا شهید را عزیز کرده و محبت قلبی نسبت به ایشان ایجاد شده و آنها به نظرشان می‌آید که به صرف شعار‌ دادن می‌توانند رجایی شوند. وقتی که مردم را ابزاری نگاه می‌کنیم تصور می‌کنیم که پس لابد می‌شود ما هم با شبیه‌سازی آن کار‌ها را بکنیم و عزیز مردم شویم، اینها غافل هستند و نشان می‌دهد که آن را راه نتوانسته‌اند بروند. مردم را حقیر و کوچک دیدن باعث این رفتار‌ها می‌شود. می‌توانم بگویم مردم حقیقت را دیده‌اند که شهید رجایی بر قلب‌شان حاکم شد نه به صرف شعار. دیگران می‌بینند که شهید رجایی عزیز شده، بیایند ببینند که چه راهی را رفته است. عملکرد آنها را مردم می‌بینند و همان اتفاقی که می‌خواهند می‌افتد و می‌شوند رجایی دوم.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 11
  • بازدید کلی : 1,249
  • کدهای اختصاصی
    یرلبیذ
    12345678